ارسال به دوستان نسخه چاپی ذخیره
کد خبر : 33413
تاریخ انتشار : 20 شهریور 1392 11:25
تعداد بازدید : 3719

قابل توجه همگان

تفکر

بسیاری از افراد هستند که گمان می کنند اهل تفکر و به اصطلاح خودشان متفکر هستند...

تفکّر

أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ، بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ

 

 بسیاری از افراد هستند که گمان می کنند اهل تفکر و به اصطلاح خودشان متفکر هستند در حالی که هنوز مفهوم صحیح تفکر را نمی دانند، چه برسد به این که متفکر باشند. تفکر نه یعنی توهّم، تفکر نه یعنی خیال بافی، تفکر به معنی ساخته ها و بافته های ذهن ما نیست، اگر این طور بود اکثر انسان ها متفکر بودند و لزومی نداشت خداوند این همه در قرآن انسان را به تفکر فرا بخواند. وقتی لحن خداوند در آیاتی که پیرامون تفکر در قرآن آمده را دنبال می کنیم متوجه می شویم که لحنی حاکی از تعجب است و این که «چرا انسان ها تفکر نمی کنند؟!» تفکر معنا و مفهومی بسیار قیمتی و عمیق باید داشته باشد که خداوند اینقدر مصرّانه انسان ها را به آن فرا می خواند. اما وقتی نگاه می کنیم در میان این همه انسان، تنها عده اندکی اهل تفکر، آنگونه که مد نظر خداوند است می باشند. تعداد اندکی از انسان ها این مقولۀ بسیار قیمتی در نظام خداوندی را دنبال می کنند.

تفکر یعنی چه؟ چرا خداوند دغدغه این را دارد که ما انسان ها تفکر کنیم؟ چرا نزد اهل بیت(ع)، قیمت یک ساعت تفکر از عبادت هفتاد ساله یک عابد بیشتر است؟ تفکر چه مفهومی دارد که اگر آن مفهوم را برای تفکر قائل باشیم، شأن این مقوله قیمتی در نظام خداوند را حفظ کرده ایم؟

«تفکر یعنی با دقت نگاه کردن». خداوند مصرّانه می فرماید: أفلا تتفکّرون؟! چرا نگاه نمی کنید؟! چرا نمی بینید؟!

با توجه به این مفهومی که مطرح شد، انسان در حین تفکر، تصویر می بیند نه توهّم، تصویر می بیند نه خیال بافی. انسان درون یک فضای حقیقی قرار می گیرد که این فضا، یک تصویر و یا مجموعه ای از تصاویر است. خداوند دعوت می کند که ما نگاه کنیم و ببینیم. اما چگونه نگاه کنیم؟ چه چیزهایی را ببینیم؟

خیلی چیزها قابل دیدن هستند، خیلی مقولات در محدوده دید انسان قابل رؤیت هست، ولی آیا ما باید همه چیز را ببینیم یا فقط آن چیزهایی که امام(ع) حُکم کرده اند که در دیدن آن ها بهره باشد، رشد و ارتقاء باشد، حرکت و رفعت باشد؟

خداوند در طبقات عوالم و مقاطع نشئات، نعماتی قرار داده است که برای حرکت در صراط المسقیم، به شدت مورد نیاز هستند. در سوره حمد می خوانیم «اهدنا الصّراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم ...»، ما دعوت به دیدن این نعمات شده ایم. در سرزمین های متعدد نعمات بگردیم و برداشت کنیم، توشه برداریم برای ادامه مسیر. البته نعمت بودن یک مقوله را امام(ع) تعیین می کنند. اگر امام(ع)، طبقات عوالم را نعمت دانستند، به دیدن عوالم برویم، یعنی در عوالم تفکر کنیم. اگر امام(ع) ما را از گشتن در عوالم منع کردند، دیگر حق تفکر در عوالم، یعنی دیدن عوالم را نداریم، چون نعمتی در آن نیست رشد و رفعتی در آن نیست. یک زمانی امام(ع)، سرزمین های نشئاتی را نعمت معرفی می کنند، در آن صورت سیر ما در نشئات برای یافتن نعمات و بهره بردن از آن ها می شود تفکر در نشئات و قطعاً چنین تفکری انسان را رفعت می دهد. یک موقع امام(ع) ما را دعوت به بصیرت نسبت به آیات می کنند، این نگاه کردن به آیات می شود تفکر در آیات. انسان با تفکر در آیات در اصل دارد آیات را رصد می کند و با بصرش دنبال می کند که این آیه، نشان از چه شیء یا ماجرای عظیمی است؟! این آیه نشان از چه کسی است؟! رقم زننده این آیه کیست؟! منظور رقم زننده این آیه چیست؟! شخص متفکر دارد رصد می کند و می خواهد ببیند، لحن آیه چیست، تا درون لحن آیه، لحن صاحب آیه را ببیند. می خواهد ببیند حسّ نهفته در آیه چیست، تا درون حس آیه، حس صاحب آیه را متوجه شود. می خواهد دغدغه صاحب آیات را درون آیه ببیند و سپس بهترین رفتار را در قبال این دغدغه نشان دهد. این یعنی تفکر!

شیطان برای مقوله تفکر نیز مانند سایر مقولات نظام خداوندی، بدل سازی کرده است، لذا نمی شود بدون کمک هادیان الهی وارد سرزمین تفکر شد و درون این سرزمین سیر کرد. انسان باید چارچوبه تفکرش را از امام(ع) بگیرد تا به خطا نیفتد، تا دچار کج فهمی و بد فهمی نشود. ابراهیم(ع) در ماجرای بعد از سفر ملکوتی اش مطرح می کند «...لَئِنْ لَمْ يَهْدِني رَبّي َلأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضّالِّينَ؛ اگر ربّ من مرا هدایت نکند قطعاً من جزو ضالین خواهم بود». اعتقاد و ایمان یک شخص باید این باشد که «من باید آنطور که امام(ع) می بینند ببینم». این معرفت و بینش، در دست هادیان الهی است و تا شخص سراغ هادی از جانب خدا نرود  نمی تواند ببیند آنطور که امام(ع) می بیند.

معرفت، مقدمه و پیش نیاز تفکر است. تا انسان معرفت لازم نسبت به مقولات مختلف در نظام عالم و آدم را از طریق هادیان الهی دریافت نکرده باشد، تا انسان سرزمین های مختلف عوالمی و نشئاتی را نشناسد، نمی تواند تفکر کند، یعنی ببیند و بهره ببرد، نمی تواند چشم آیه بین داشته باشد، نمی تواند تعقل داشته باشد. انسان فاقد معرفت، نه می تواند متفکر باشد و نه اهل تعقل. تعقل یعنی برداشت بهترین نعمات از میان آنچه که شخص با تفکرش دیده است. انسان عاقل وقتی تفکر کرد، یعنی آنگونه که خواست امام(ع) است، با دقت نگاه کرد و دید، سعی می کند بهترین نعمات و مقولاتی را که دیده، برداشت کند، یعنی آن نعماتی که او را به امام(ع) برساند.

 

«اللّهُمَّ صَلِّ علی مُحمَّدٍ وَ آل مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم»


شنبه 8 ارديبهشت 1403